در این سفر افتد به خون
عرش خدا را قائمه
بر دیدن صحرای خون
آید ز جنت فاطمه
گاهی کنار قتلگه
گاهی کنار علقمه
خون می فشاند از بصر
گیرد حسینش را به بر