۱۴ مطلب با کلمهی کلیدی «اس ام اس فانتزی» ثبت شده است
شانه ات را دیــــــر آوردى ، سرم را باد برد
خشت خشت و آجـر آجـر ، پیکرم را باد برد
از غـــزل هایم فقط خاکسترى مانده به جـــا
بیت هــــاى روشن و شـــــعله ورم را باد برد
بــــــا همین نیمه ، همین معمولىِ ساده بساز
دیــــــر کردى ، نیمه ى عاشق ترم را باد برد
۱۸ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۳۷
۰
۰
مورد داشتیم جوانی بر درختی تکیه کرده،ولی چون رشته ش انسانی بوده و کاری به فیزیک نداشته،به جای فرمول،یه پنج شش تا ماده ی قانونی با هجده تا تبصره به قانون کار اضافه کرده!!!
.
.
.
نتیجه اخلاقی:هیج رشته ای در امان نیست! همراه شما،درخـــــــــــت!!!!!
۱۶ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۱۰
۰
۰
مورد داشتیم طرف واسه طلاق جشن گرفته این به کنار
کارت دعوت داده روش نوشت
آن دلبر شیرین که سپردی به منش
دو دستی پس می دهم به ننش
به خاطر اون اخلاق ع.ن.ش
مصراع اخر خیلی سنگین بود 10 ثانیه سکوت
۱۶ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۰۸
۰
۰
مورد داشتیم طرف خواسته یه چیزی تو گوگل سرچ
کنه اینقد منتظر بالا اومدن صفحه گوگل میمونه که
یادش میره چی میخواسته سرچ کنه .
بله همچین اقتداری داریم ما
۱۶ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۰۵
۰
۰
مورد داشتیم پسره اونقد بدشانس بوده که
رفته بهشت حوریا بهش گفتن:خوش اومدی"داداشی"
۱۶ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۰۳
۰
۰
دوستم رفته استخر شیرجه زده میگه شنا کنم؟؟
میگم: پ ن پ بزار آهنگ تایتانیک بزارم اروم غرق شو....
اصلا ی وعضیه اینجا
۱۶ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۲۹
۰
۰
مورد داشتیم دختره از استرس کنکور میکروب معده
گرفته و کارش به بیمارستان کشیده بعد پسرا شب
کنکور رفتن قلیون بکشن تازه به درس نخوندن هم
میخندن.
۱۵ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۱۱
۰
۰
دیشب شیشه رفته بود تو ی دستم داشتم از درد داد و
جیغ میزدم به دوستم میگم در بیار دیگه.. میگه چی؟
شیشه رو؟میگم:(( پ نه پ ادامو در بیار یکم شاد
بشیم.خخخخ
۱۵ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۰۸
۰
۰
رفتم سم بخرم یارو میگه میخواین زود بمیره؟
میگم پ ن پ میخوام شکنجش کنم ازش اعتراف
بگیرم.
۱۵ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۰۶
۰
۰
آب قطع شده بودبعدش که آب اومدیه آب زرد ازلوله
اومدبیرون.دوستم میگه: یعنی این زنگ لوله هاست.
میگم پ ن پ سازمان اب اولش براعذرخواهی اب
پرتقال میفرسته.
۱۵ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۰۴
۰
۰
رفتم گل فروشی می گم ببخشیدکاکتوس هم دارید؟
می گه واسه دکور می خوای؟پ ن پ توخونمون
شترپرورش میدیم می خوام یه وقت احساس غربت
نکنه!حس کنه خونه ی خودشه.
۱۵ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۰۱
۰
۰
فانتزی من اینه که یه روز بدون هیچ دلیل برم دکتر و
بعد اینکه دکتر گفت هیچیت نیست به افق خیره بشم و
بگم دکتر حاشیه سازی نکن.
۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۵۷
۰
۰
یکی از فانتزیام اینه که خیلی دوس دارم یه روز مث قدیما، پستچی بیاد و برام یه نامه بیاره....... منم غافلگیر شم.......
من مطمئنم میاد
حالا ببین کی گفتم؟؟؟؟
یه لحظه
بله ،پستچی اومده
خیلی غافلگیرشدم، فک نمیکردم به این زودی ارزوم براورده شه
(احضاریه دادگاهه)(´⊙ω⊙`)
۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۵۴
۰
۰
یکی از فانتزی های من این یه روز با صدای شاهرخ از خواب بیدار شم و وقتی دارم مسواک میزنم داعشی ها بهم حمله کنن منم مسواک و تبدیل کنم به رگبار و همون لحظه جاستین بیبر تو گروه در بیاد و بگه الللللله اکبر و بوم همه بترکونه ولی من بدون هیچ اسیبی از بین جنازه ها بیرون بیام و تو افق محو شم
۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۵۱
۰
۰