پسر داییم تو کنکور ۱۰۰تا مونده به آخر شده
بعد داییم شیرینی پخش کرده
به داییم میگم چرا خوشحالی حالا؟
گف آخه فک نمیکردم ۱۰۰نفر از این خنگ تر باشن
پسر داییم تو کنکور ۱۰۰تا مونده به آخر شده
بعد داییم شیرینی پخش کرده
به داییم میگم چرا خوشحالی حالا؟
گف آخه فک نمیکردم ۱۰۰نفر از این خنگ تر باشن
یه استاد دانشگاه بوید هر سری میومد سر کلاس به دختر خانمها تیکه می انداخت. یه روز دخترا تصمیم گرفتن با اولین تیکه ای که انداخت از کلاس برن بیرون...
قضیه به گوش استاد رسید
(میدونیدکه توسط عده ای از آقا پسرهای جان بر کف!!!!)
جلسه
بعد استاد کمی دیر اومدسر کلاس و برای توجیه دیر آمدنش گفت:از انقلاب
داشتم میومدم دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده تعجب کردم رفتم جلو
پرسیدم چی شده؟ دخترا گفتند:با کارت دانشجویی شوهر میدن!!!
دختر خانوم ها پاشدند که برن بیرون استاد گفت کجا میرید؟ وقتش تموم شد تا ساعت 10 بود! تمام کلاس رفت تو هوا
داشتن یه دوست خوشتیپ و باحال باعث افتخاره …
خوشحالم که باعث افتخارتونم
تنها کسی که از صمیم قلبش به من گفت I LOVE YOU . . . . . . . . . . . . . . . . عروسک دخترخالم بود، اونم باید فشارش میدادم تا بگه...!!! میفهمی؟فشار......تحت فشار بود که گفت......!!!!!!!
ﻧﯿﻤﻪ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﻣﺤﺘﺮﻡ !
ﻣﺎﻩ محرم وقتی که رسید ، ﺑﺠﺎﯼ ﻭﻟﮕﺮﺩﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺸﯿﻦ ﺩﻋــــــــﺎ ﺑﺨﻮﻥ …
ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﻣﻨﻮ ﺑﻬﺖ ﺭﺳﻮﻧﺪ ^_^
ﺁﻗﺎ ﺑﻲ ﺷﻮﻫﺮﻱ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻴﺪﺍﺩ ﻣﻴﻜﻨﻪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﺯ ﻫﻤﺖ ﻛﻪ ﺭﺩ ﻣﻴﺸﻲ ، ﻛﻞ ﭼﻤﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﻓﺖ ﺍﻓﺮﻳﻘﺎﻳﻲ ﺯﺩﻥ ^_^
یکی از فانتزیام اینه که تو عروسی اقوام یهو داد بزنم :
داماد چقدر انتره ، عروس از اون بدتره ^_^
اما از عواقبش میترسم ناموسن !!
مورد داشتیم دختره مخاطب خاصشو
بالواشک عوض کرده
خیلیم کارخوبی کرده
الکی که نیست
لواشکههههه لواااااااااشک
بابای مردم صبحا با یه لیوان آب پرتقال میان بالا تختشون ، با عزیزم ، عزیزم بچشون رو صدا میکنن .....
حالا درسته من یکم خوابم سنگینه ، اما این دلیل میشه صبحا که میخواد صدام کنه ، یخ بندازه تو لباسم؟؟
زندگیه ما داریم
میدونی چرا شیرازی ها حافظ رو بیشتر از سعدی دوست دارند ؟
چون سعدی میگه برو کار کن مگو چیست کار ،
.
.
ولی حافظ میگه برلب جوی نشین و گذر عمر ببین !
ﺍﺯ ﻫﻤﺴــــﺮ ﺁﯾﻨــــﺪﻩ ﺍم ﺗﻘـــﺎﺿـــﺎ ﺩﺍﺭم
ﺧـــــﻮﺩﺵ ﺑﯿـــﺎﺩ ﻣﻨـــﻮ ﭘﯿـــﺪﺍ ﮐﻨـــﻪ ﻭﮔـــﺮﻧــﻪ ﺍﺯ ﻣـــﻦ ﺑﺨـــــﺎﺭﯼ ﺑﻠﻨـــــﺪ ﻧﻤﯿﺸــــﻪ!
ﺧــﻮﺍﻫﺸـــﺎ به ﺍﺷﺘـــﺮﺍکــ ﺑــﺰﺍﺭﯾـــﺪ ﺑـــﺮﺳــﻪ ﺑـــﻪ ﺩﺳﺘـــﺶ
☜ﺑــﺎتچکـــﺮ ☞
بچه که بودم صابون که از دستم می افتاد کف حموم با شامپو میشستمش!
.
.
.
.
.
.
.
.
یه همچین بچه تمیزی بودم من…
خودمونیما ! ولی خیلی خر بودم ^_^
مورد داشتیم دختره نمیدونسته دنده چنده، زده کنار از یک شروع کرده ...!!!
بابام یه گوسفند خریده واسه قربونی
بعد به من گفت ببندش تو حیاط !!
داشتم می بستمش که آجیم از مدرسه برگشت
از در که اومد تو گفت : عه ! چرا داری میبندیش مهرداد؟؟؟
منم که حواسم به گوسفنده بود گفتم :
خب واسه این که گوسفنده نـــره !!!
آجیم : یعنی اگه ماده بود نمی بستیش؟؟؟
من::l
وطنم پاره ی تنم :))))
عیدتون مبارکــ
بعضی از دخترا که تو داروخانه فروشندن؛
.
.
.
.
.
.
.
طوری خودشونو میگیرن انگار جراح مغز و اعصابن...
قرص جوشانتو بفروش بابا..................